ماندگاری آرامش

گنجی دروجود

ماندگاری آرامش

گنجی دروجود

۱۴ مطلب در آذر ۱۴۰۱ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

آگاهی چیست؟؟؟

سلام آگاهی خوش آمدی

علم و آگاهی برایم احساس رضایت در زندگی رسیدن به آرزوها آرامش حقیقی شادی حقیقی به ارمغان آورد.

وارد کردن آگاهی به آن آن قسمت  زندگی که گیر و گره دارد.

برای گشایش خواهد آورد آگاهی یک چیز واجب و لازم است.

شما ببینید چقدر سخت است که یک عمر تباه بشه زجربکشی و سختی ها را تنها با آیات صبر سپری کنی و غافل بشی از آیات تلاشگری و مجاهدت و حرکت کردن.

 

یکی از نامهای خداوند، علیم است او با علم ، آگاهی و قدرت بیکران خود جهان را خلق کرد و سامان داد .

 

بله توهم جانشین او هستی اگر در زندگیت علم و تلاش گری را وارد کنی قطعاً و حتماً به تو قدرتی میده که بتونی رویاهات رو به واقعیت تبدیل کنی .

 

خواننده عزیز علم و آگاهی برایت عطرو بوی خوشبختی را به همراه میاره .

چقدر میتونی بهتر زندگی کنی وقتی دیگه منتظر کسی نیستی که بیاد و خوشبختت کنه .

منتظر تا کی یک هفته یک ماه یک سال یا یک عمر ....که باز انتظارت بی ثمر می ماند من ،،من کیست چقدر زندگی سامان می گیرد وقتی مسئولیت همه مشکلات را می پذیری و برای تک تک مشکلات تلاش و آگاهی را که ابزاریست قوی به کار میبندی.

 

در آن لحظه وقتی که گشایش رخ می دهد دیگر از شادی در پوست خود نمی گنجید وقتی خودت را میشناسی و بزرگی خودت را درک می کنی لمس می کنی چقدر عشق نسبت به خودت و خالقت در سینه مانند موج دریا تماشایی می شود.

 

زمانی که با مسئولیتی که در کسب و کار قبول می کنی و میدانی که کسی مقصر نیست در چالش های کسب و کارم آنگاه سفرتو به سمت رشد اقتصادی شروع می شود.

 

زمانی که به قدرت  وجودی خودت به توانمندی خودت پی بردی دیگر (من  توانم )ذکر هر روز توست .

اصلاً به شکست فکر هم نمیکنی زیرا دیگر شکست هم برایت معنای دیگری دارد آگاهی تو را به سرزمین (شدن ها )می برد آگاهی تجلی نور شفابخش در تمام ابعاد زندگی است آگاهی قلبت را آرام میکند.

علم دروازه هایی به سویت باز می کند که شاید در گذشته برایت یک معجزه یا یک رویا بوده .

آگاهی به شخص یاد می دهد همه چیز را،،یاد می‌گیرد که چگونه در تصمیماتش عمل کند.

کلمه  چه کنم ؟ چکارکنم؟؟دیگر معنایی ندارد آگاهی معلمی است که میشود به آن تکیه کرد بدون هیچ دلواپسی می توانیم با او مشورت کنیم .

او به تمام سوال های تو جواب صحیح و درست می دهد می توانید به آن اعتماد کنید و تمام مشکلاتت را با همه جزئیات بگویید.

 

او  در رازداری مشهور است علم یعنی گشایش یعنی راه حل برای گشایشی

عظیم 

حتی  فراتر از ذهن تو

دوست عزیز کسی در زندگی توست که او بسیار توانمند و قوی است او می تواند تو را یاری کند آرامش را برایت ارزانی دهد .

می‌تواند دردهایت را تسکین دهد زخم هایت را شفا دهد.

در تمام مراحل زندگی کنار تو خواهد ماند تا آخرین نفس  به شما نظر شما او کیست؟؟؟

پدر است مادر ،،دوست صمیمی ،خواهر ،خدا ،یا برادر آیا این هاست .

 هیچ کس نیست که تو را خوشبخت کند جز( خودت) تعجب کردی بله جای تعجب هم

 

 دارد کسی را که منجی میدیدی  از چشمانت محو می کنی و به یک منجی حقیقی که

 تو را میفهمد درک می کند همیشه کنارت می ماند را می یابی به نام( من حقیقی)

 

او تو را خواهد برد به سرزمینی به نام خودشناسی آنجا خودت را میبینی دردها را زخم

 

 هایت،  را طرد شدگی هایت را،  و تنها او است که با یاری خالق ش نوری که از او

 

 گرفته است زخمهایت را شفا خواهد داد و این بار چیز دیگری را تصویر دیگری را

 

 تماشا خواهی کرد که بوی درد و خون عشق و محبت دوستی و مهر زخم و فشار و در آخر شفا را خواهی دید.

حالا خودت را یاری می کنی تا بلند شود حرکت کند و در این حالت از نو ساختن از نوع راه رفتن را از نو سخن گفتن را می آموزی یاد میگیری و این بار به معنای واقعی کلمه زنده ،گی می کنی.

 

  • افسانه بنیان
  • ۰
  • ۰

سلام دوست عزیز با هم بررسی کنیم و ببینیم که جدای از اینکه ما حرف های زیادی در مورد پول می شنویم ببینیم نظر خدا در مورد پول چیه ؟

 

 شیطون و عده فقر می دهد  و به وسیله همین فقر انسان ها رو پیش میبره به سوی زشتی ها به وسیله فقر کانون  گرم خانواده رو به هم میریزه بوسیله ی وارد کردن افکارفقیرانه  آدم های زیادی رو به کارهای ناپسند از طریق فقر و تنگدستی دعوت میکنه

 

و آنها را به سمت بدی ها میبره شما فکر کنید که وقتی که فقر وارد یک خانواده میشه چه اتفاقاتی ممکنه برای این خانواده بیفته؟؟

به خصوص اگر این سالیان سال طول بکشه این خانواده فکر می‌کنند که زشته ،گناهه

که از خداوند پول طلب کنند غافل از اینکه خداوند در قرآن اشرف مخلوقاتش را

 

 جانشین خودش را به غنی بودن دعوت میکنه.

غنی از چه نظر غنی باشی؟؟

از هر نظر که شما فکرش رو بکنید مثلاً از نظر مالی،   معنوی،  ارتباطات در اجتماع آگاهی ،از هر نظر تو باید غنی باشی خدا هم میگه من غنی ام و جانشین خودم رو به غنا دعوت می کنم .

یعنی چی یعنی از نظر بعد مالی خداوند راه را برای تو باز میکنه 👉

تو فقط باید خوب دقت کنی و ببینی  چه چیز در زندگی  تو وجود داره که تورو به ثروت میرسونه .

از نظر معنوی هم همینطور بالاترین درجه معنوی از آن جانشین خداوند هست که تو باشی .

در  علم و دانش  خودت را غنی کن یعنی انقدر آگاهیت رو ببر بالا که در مشکلات زندگی در چالش های زندگی بتونی سریعاً به آگاهی برگردی و ببینی الان باید چیکار کنی ؟؟؟

شمایی که داری این متن رو میخونید بدونید قطعاً اگر در اون بعدی که شما مشکل

 دارید و به شدت تحت فشار هستید اگر در همون بعد شما آگاهی را وارد کنید و

 خودتون رو در اون بعد قوی کنید غنی کنید قطعاً مشکل حل میشه.

 

فشارزیاد چالش به شدت کم میشه و جانشین خداوند هم همینطوره باید غنی باشه.

 

یک سری  به قرآن میزنیم هر جایی که خداوند از ثروت  یاد کرده به عنوان محبت، عطا یاد شده مانند داستان قارون که گفته شده که ما  به قارون ثروت عطا کردیم به معنای محبت .

یعنی ما با دادن ما ل به قارون  محبت کردیم.

در جای دیگه گفته شده که مال را مایه آسایش شما قرار دادیم و در هیچ جای قرآن

 

 نیامده که مال و ثروت چرک کف دسته یا اینکه کثیف و نجسه اتفاقا می بینیم که

 پیامبران ما مثل حضرت داوود رسول خدا امام علی امام حسین حضرت سلیمان همه

 و همه ثروتمند بودند و دعای حضرت سلیمان در قرآن هست که دعا میکنه که خدایا به من ملک  بده نمیگه به من پول یا ثروت بده یه چیزی بالاتر از این رو از خداوند می خواد و میگه به من ملک بده.

 و خداوندا این دعا را به اجابت میرسونه و ملک را به حضرت سلیمان میده و چه ملکی!

 باز دقت می کنیم که ببینیم آیا مال و پول خوبه یا نه در آیه دیگر خداوند می فرماید که (ای کسانی که ایمان آورده اید انفاق کنید)

من سوال می‌کنم چرا اینجا خداوند خطاب به ثروتمندان نگفت انفاق کنید چرا گفت آنهایی که ایمان آوردن انفاق کنند که اینجا یک  شبهو یک سوال ایجاد میشه که من که خودم نمیتونم از  پسه خودم بربیارم

 چرا خداوند به اهل ایمان گفته؟؟

چرا به کافران نگفته؟

چرا به ثروتمندان نگفته انفاق کنید؟؟ 

یه رازی در این آیه وجود داره ۱ اینکه خداوند برای اهل ایمان راه ثروتمند شدن را قرار می دهد از آنجا که خداوند خطاب به اهل ایمان میگه انفاق کنید پس چیزی رو خداوند از اهل ایمان میخواد که به اونها داده باشه.

 

درسته ؟

وقتی که خداوند تو رو غرق گل میبینه اینجا میگه که یکیشم به فلانی بده از اون انفاق کن پس چیزی در تو میبینه که میگه انفاق کن

 

 وقتی نگاه می کنیم می بینیم که خداوند از ما چیزی میخواد.

آنهایی که مسلمان هستند و جدای از اینکه مسلمان هستند ایمانی در سینه اونها هست.

 

نظرماا اینه که اگر شمایی که به خدا ایمان دارید پول و ثروت نداشته باشید پس کی داشته باشه اگر واقعاً آنهایی که ایمان دارند پول و ثروت نداشته باشند جهان چی میشه ؟؟

چه اتفاقی در جهان می افته ؟؟

پس این یک حقیقت پنهان در قرآن که اگر خوب دقت کنیم می بینیم که خداوند راه ثروتمند شدن رو برای اهل ایمان باز کرده فقط باید اونها دقت کنن ببینن که چه چیزی در زندگی دارند که اون رو شکوفا کنند.

براش تلاش کنند یک راهی هست مثل میشه گفت استعداد ها میشه گفت یک سری

 چیزهای شما دارید که شاید به نظر کوچک بیاد اما اگر تلاش گری رو به اون تزریق

 کنید قطعاً به ثروت عظیمی تبدیل میشه .

و چه بسا که ایمان خاصیتی داره که شخص را محرک میکنه به حرکت در میاره یعنی

 

 امکان نداره کسی ایمان داشته باشه به خدا و یک جایی ساکن بشینه فقط دعا کنه و

 

 فقط متکی به دعا بشه در خواست بکنه و همینجور منتظر باشه که یه چیزی براش

 بیاد از آسمان اینطور نیست .

بلکه خاصیت ایمان  اینکه شخص به شدت در حرکت میافته چقدر جالبه کسانی که در طول تاریخ می بینید از جمله کسانی که ما میشناسیم 👉

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم امام علی و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها امام حسین و اینها وقتی نگاه میکنیم همشون ثروتمند بودند تاجر بودند که کشاورز بودند و ثروت عظیمی داشتند پس هر کسی که ایمان دارد ثروت هم در زندگی او جاری خواهد شد .

خوب شاید شما بگید که من هم  ایمان دارم ولی پس چرا در زندگی من جاری نیست؟؟؟

خداوند ۹۹ صفت دارد که خوب حالا همه مون این اسمارو آشنا هستیم و شنیدیم یکی از اسم های خداوند رزاق خوب دقت کنید ممکنه یک شخصی به مهربانی خداوند ایمان داشته باشه به اینکه خداوند در همه جا و در همه مکان ها بر احوال اون بینا هست‌.

 

 ایمان داشته باشه به شنونده بودن خداوند .

اما به رزاق بودنش  چی؟؟

 

من سوال می کنم اگر ما به رزاقیت خداوند ایمان داریم پس چرا وضعیت من خوب نیست کسی که ایمان به رزاقیت خداوند داشته باشه امکان نداره که در زندگیش در بعد مالی دچار مشکل بشه قطعاً راه براش گشاده میشه براش باز میشه.

شخصی هست که به شدت تلاش می‌کنه ایمان اینکاروباهاش می‌کنه .

 

خاصیت ایمان اینه که شخص به تلاش میوفته و اینکه مطمئنی که( میشه) ایمان داره که خداوند رزاقه و راه های رزق و براش باز میکنه هیچ وقت نمیترسه در سختی های کسب و کارش همچنان یک روشنی از دور براش نمایانع و به سمت آن حرکت میکنه )امید داره )هر چند که وارد مشکلات زیادی بشه وارد چالش های زیادی بشه می داند صاحبش خداست مالکش خداست سازنده اش خداست مولا و سرپرستش خداست

 

 ۱ در کنار دعا تلاش گری کنیم ۲ داستانهای کسانی که اهل ایمان بودندو به شدت

 ثروتمند هم بودند رو بخونیم که ذهن های ما این رو قبول کنه که پول هیچ وقت

 خدای منواز من نمی گیره و چه بسا خداوند به ثروتمند بودن توصیه کرده ۳ شکرگزاری رو شروع کنیم تا بتونیم داشته هامون رو بهتر ببینیم

 در هر بعد از زندگی که مشکل داشتی آگاهی را درآن بعد تزریق کنید.

  • افسانه بنیان
  • ۰
  • ۰

این فکر را بکند که آن کار رو می تواند عملی کند اولین چیزی که باعث میشه یک شخص پسرفت کنه چیه؟؟ تنبلی ,هدر رفتن وقت۰ حالا بگو متضاد و مخالف این دو کلمه چیست ؟؟تلاش ،واینکه از هر ۱ دقیقه وقت استفاده کردن یکی از چیزهایی که شخص را میتونه کمک کنه که به رویاهاش برسه برنامه ریزی ،خب اینکه به خودم بگم میشه) حتماً یک راهی هست فکر کند باور کند که می شود در صورتی که بدونه باور کنه در وجودش توانایی های هست که مثل یک ابزار عمل میکنه ابزار یعنی چی؟؟ ابزار مثل یک پیچ گوشتی اگر بخواهیم پیچی را باز کنیم ابزار شن نباشه باز نمیشه پس در درون ما ابزار هایی وجود داره که مارو به رویاهامون برسونه خب اولین راه باور کنید که در وجود و درون من ابزار هایی وجود دارد که منو به رویاهام میرسونه بعد با خودم فکر می کنم که حالا مشکلات من چیه این رو مینویسی مثلاً مشکل مالی دارم به گذشته و اینکه وای چه کارهایی که نتونستم انجامش بدم به این ها فکر نکنم به این فکر کنم که در این لحظه من می خوام راهی پیدا کنم که به اون رویاها برسم. چیکار میتونم بکنم؟؟ باید چه کاری را شروع کنم ؟؟ابزار های من برای باز کردن این مشکل چیه؟؟

  • افسانه بنیان
  • ۰
  • ۰

این فکر را بکند که آن کار رو می تواند عملی کند اولین چیزی که باعث میشه یک شخص پسرفت کنه چیه؟؟ تنبلی ,هدر رفتن وقت۰ حالا بگو متضاد و مخالف این دو کلمه چیست ؟؟تلاش ،واینکه از هر ۱ دقیقه وقت استفاده کردن یکی از چیزهایی که شخص را میتونه کمک کنه که به رویاهاش برسه برنامه ریزی ،خب اینکه به خودم بگم میشه) حتماً یک راهی هست فکر کند باور کند که می شود در صورتی که بدونه باور کنه در وجودش توانایی های هست که مثل یک ابزار عمل میکنه ابزار یعنی چی؟؟ ابزار مثل یک پیچ گوشتی اگر بخواهیم پیچی را باز کنیم ابزار شن نباشه باز نمیشه پس در درون ما ابزار هایی وجود داره که مارو به رویاهامون برسونه خب اولین راه باور کنید که در وجود و درون من ابزار هایی وجود دارد که منو به رویاهام میرسونه بعد با خودم فکر می کنم که حالا مشکلات من چیه این رو مینویسی مثلاً مشکل مالی دارم به گذشته و اینکه وای چه کارهایی که نتونستم انجامش بدم به این ها فکر نکنم به این فکر کنم که در این لحظه من می خوام راهی پیدا کنم که به اون رویاها برسم. چیکار میتونم بکنم؟؟ باید چه کاری را شروع کنم ؟؟ابزار های من برای باز کردن این مشکل چیه؟؟ وقتی میتونم به اتفاقات تلخ گذشته فکر کنم که بخوام از اون یک تجربه ای بگیرم برای بهتر شدن مشکلی که فعلاً دارم حالا اگر بخوام اون خونه ی رویایی رو داشته باشم کارت پر پول داشته باشم باید چیکار کنم و چه کارهایی تا این لحظه کردم

  • افسانه بنیان
  • ۰
  • ۰

به نام خدا

هر کس در زندگی ممکن است که بخواد بعضی چیزها را به دست بیاره اون میشه یک رویا در ذهنش یک رویا وجود دارد. مثل یک خانه خوب با تشکیلات و هر چیزی دلش میخواد در آن باشد درسته؟

یا دوست دارد یک مقدار پولی که در ذهنش هست رو داشته باشه اما وقتی به دور و برش نگاه میکنه میبینه هیچ چیزی نیست که اون رو به رویاهاش برسونه دور و برش نشانه های از شدن نیست وقتی به خودش نگاه میکنه می بینید در یک خانه کوچولو وقتی به کارتش نگاه میکنه یک کارت خالی است! هیچی نیست! حالا به نظر شما برای این شخص راهی هست که به رویاهاش برسه؟؟

بله با تلاش کردن میشه به رویاها رسید وقتی میشه گفت که راهی نیست که تلاش کند و اگر نشد آن وقت می شود گفت تلاشم کردم به رویاهام برسم اما نشد.

  • افسانه بنیان
  • ۰
  • ۰

بی پرده بگو۳

الهی ای جانم پدر و مادرم فدای تو من قید همه کس را زده ام باشد که از دوری دوستان و عزیزانی دلم روزی بتوانم حقیقتاً آنها را به دست آورم و من روزی برای ایشان نقطه نوری باشم که راهنمای آنان بر صراط مستقیم شود الهی بصیرتی برای فهم آیاتت  به این بنده پر تقصیر عطا فرما روشنایی تا چشمم را بینایی بخشد

 شنوایی که گوشم را شنوا و قدرتی که دست و پایم را به حرکت درآورد و معرفتی که قلبم را به درک حقیقت برساند.

الهی ترسیده ام و از این ترس گریزان و دوان دوان به سوی پناهگاه تو آمده ام باشد که به وسیله قرانت معجزه پیامبر مرا پناه دهی ترسم را به آرامش مبدل کنی برا همراه روشن و حقیقت را بیان و وجودم را مایه برکت و رحمت برای ملتم افغانستان عزیز و غم دیده قرار دهید به امیدت قیام کردم و به امید تو و برای رسیدن به رضای تو خسته نخواهم شد و در این لحظه فقط به پیروزی فکر می کنم و مژده این پیروزی بر قلبم مانندمهری  زده شده پیروزی اسلام در پرچم افغانستان و ملت های دیگر

  • افسانه بنیان
  • ۰
  • ۰

خدایا درد کشیدن عزیزانم هم وطنانم همنوعانم امانم را بریده

 الهی از خس خس  کردن یواش یواش راه رفتن در مسیر رسالت دلم به انفجار می رسد باید شود باید بشود اما از حرفهای روانشناس گاهی میترسم گاهی نیرو میگیرم و گاهی حالم خوب نیست الهی خود حقیقی کجاست الهی من کجایم منی که تو خلق کردی و دوست میداری آن شوم

الهی خود دروغین کیست ؟مرا به خود حقیقی هم برسان مرا یاری کن تا شوم آنی که تو میخواهی.

ای آنکه عطا کردی حفظ کلام پاکت را و تمام هفته من پر شده از همنشینی با معجزه پیامبرت الهی من پناه آوردم من از حرف ها، آیین ها، قصه ها ،کتاب های دروغین، افراد بی دین، از هوای آلوده به کلام پاک تو به قرآن پناه آورده ام، من از آسیب ها طعنه ها نفهمیدن ها علم های بی صرفه به تو پناه آوردم

 خدای خوبم از خستگی ها و سرگردانی ها و ترس از از دست دادنت ترس شرمندگی در پیشگاه رسولت به تو پناه آورده ام خدای من از شرمندگی در پیشگاه شهدا و شرمندگی از قطره قطره خون شهدا به تو پناه آورده ام از درد جدایی مادرم فاطمه الزهرا سلام الله علیها و از ولی الله به کلامت پناه آورده ام الهی ای جانم پدر و مادرم فدای تو من قید همه کس کس را زده ام باشد که از دوری

  • افسانه بنیان
  • ۰
  • ۰

قلم در دستانم روان است به امر تو الهی سپاس

 خدای توانای من وقتی صحبت میکردم تحلیل می کردم کتاب طرح کلی اندیشه را احساس میکردم این تحلیل در درونم شروع شده است ایمان و اطاعت از خدا اطاعت از پیامبر این کلمات آشناست یا شاید بگویم کمی خسته کننده و تکراری اما این کتاب معنای دیگری حرف دیگری دارد برای ما شنیدنی است گویا بعد از ۱۲ سال با قرآن بودن به تازگی شاگرد او شده ایم الهی این حرکت را برکت عطا فرما تا بر آیینی شویم که محمد صلی الله علیه و آله و سلم دعوت می کرد همه را به آن آن نقطه.

 الهی حقیقت برایم پوشیده است باشد که قیام مرا برای احیا، شفا، یافتن، ساختن، به دست آوردن ،قبول درگهت بگردانی الهی امیدم به کلام توست mailاز قرقره های دنیا و قیل و قال مکتب‌ها دلم گرفته وبه مکتب تو کلام تو روی آورده ام باشد که مرا از چشمه حق و حقیقت سیراب بگردانی 

الهی میترسم از دیدن ضعف هایم از دیدن اینکه سالها تلاش کنم اما تازه فهم کنم مسیر اشتباه بوده الهی دارایم ،ثروتم، امیدم، همه و همه با تو خلاصه میشود .

خدایا ای که مرا ارزشمند و توانا خلق کردی مرا ببخش بابت لحظات ای که یا ساعت ها و سال هایی که خودم را نادیده گرفتم وزجردادم.

مرا ببخش که سختی ها و دردهایم را به تو نسبت میدادم خدایا فشار اقتصاد منو خسته کرده راهی برایم قرار ده تا..... خدایا نویسندگی رادوست دارم

 

  • افسانه بنیان
  • ۰
  • ۰

قلم در دستانم روان است به امر تو الهی سپاس

 خدای توانای من وقتی صحبت میکردم تحلیل می کردم کتاب طرح کلی اندیشه را احساس میکردم این تحلیل در درونم شروع شده است ایمان و اطاعت از خدا اطاعت از پیامبر این کلمات آشناست یا شاید بگویم کمی خسته کننده و تکراری اما این کتاب معنای دیگری حرف دیگری دارد برای ما شنیدنی است گویا بعد از ۱۲ سال با قرآن بودن به تازگی شاگرد او شده ایم الهی این حرکت را برکت عطا فرما تا بر آیینی شویم که محمد صلی الله علیه و آله و سلم دعوت می کرد همه را به آن آن نقطه.

 الهی حقیقت برایم پوشیده است باشد که قیام مرا برای احیا، شفا، یافتن، ساختن، به دست آوردن ،قبول درگهت بگردانی الهی امیدم به کلام توست mailاز قرقره های دنیا و قیل و قال مکتب‌ها دلم گرفته وبه مکتب تو کلام تو روی آورده ام باشد که مرا از چشمه حق و حقیقت سیراب بگردانی 

الهی میترسم از دیدن ضعف هایم از دیدن اینکه سالها تلاش کنم اما تازه فهم کنم مسیر اشتباه بوده الهی دارایم ،ثروتم، امیدم، همه و همه با تو خلاصه میشود .

خدایا ای که مرا ارزشمند و توانا خلق کردی مرا ببخش بابت لحظات ای که یا ساعت ها و سال هایی که خودم را نادیده گرفتم وزجردادم.

مرا ببخش که سختی ها و دردهایم را به تو نسبت میدادم خدایا فشار اقتصاد منو خسته کرده راهی برایم قرار ده تا..... خدایا نویسندگی رادوست دارم

 

  • افسانه بنیان
  • ۰
  • ۰

کودکی کنجکاو بودم با دست و پای کوچولو  باپوستی لطیف ،  همراه پدر و مادرم به پارک نزدیک خانه رفته بودم.

وقتی وارد پارک شدم به محض دیدن سرسره به سمت پله ها دویدم در هیاهوی بازی کردن بودم طپش قلبم تالاب تالاب میزد نفس نفس شده بودم دقیقه ها می گذشت و من بهترین اتفاقات زندگیم را تجربه میکردم در آن حین صدایی به گوشم رسید تو کیستی؟؟؟؟؟

به اطرافم نگاه کردم و آن شخص را دیدم گفتم من......

نمیدانم، نمیدانم چرا هیچ جوابی به ذهنم نمیرسید هنوز نفس میزدم به چشمان آن شخص  کمی نگاه کردم و با سکوتی طولانی ملاقات ما به اتمام رسید رفتم سراغ بازی و همچنان سوال آن شخص در وجودم طنین انداز شده بود. یک بار نه بلکه گویا دائماً این سوال در،درون از من پرسیده میشد.

بازی که تمام شد کنار مادرم نشستم و همین سوال را از مادر پرسیدم مادر من کیستم؟ مادر جواب داد اسم و فامیلم را برایم گفت اما.......۰ چرا این جواب برای ندایی که در درونم بود کافی نبود من کسی به این اسم و فامیل هستم درزمانهای مختلف و گاهی قبل از خواب دوباره سوالاتی از مادر می پرسیدم مادر قد من چقدر است؟ رنگ موهایم ؟چشمانم ؟یااینکه من کی بزرگ میشم؟ دلیل سوالات پر تکرار من از ما در رسیدن به جواب اصلی بود .هزاران هزاران سوال درطی مدت ها در ذهنم می چرخید.

طی این مدت با کارهای گوناگون صدای آن سوال کننده را خاموش کردم اما باز هم ذهنم هنوز درگیر آن بود روز به روز بزرگتر میشدم قدکشیدم تا اینکه به نوجوانی رسیدم ندای درون صدای آشنا تابم را بریده بود دیگر طاقتی نمونده بود باید کاری میکردم باید میرفتم و جواب این سوال را پیدا میکردم.

در درونم سفری را شروع کردم سفری برای جواب این سوال من کیستم سرگردان بودم در سفر  ناگهان با دروازه بسیار بزرگی رو به رو شدم بالای آن  نوشته شده بود تو کیستی؟؟؟؟

ضربان قلبم زیاد شد پاهایم سست و چشمانم به این دو کلمه خیره مانده بود ای داد مرا چه شده به یاد دوران کودکی و بازی کودکانه ام در پارک نزدیک خانه مان افتاد و سوال آن شخص س .

حالتم همونطور بود خدای من مگر این چه سوالی است که اینقدر مرا بیقرار ساخته مگر جواب آن چقدر مهم و اساسی است نیرویی به پاهایم قوت می داد و آن نیرو مرا به ورود به آن دروازه فرا می خواند قدم برداشتم یکی پس از دیگری شوقی در سینه ام احساس می شد نفس هایم را عمیق تر کردم دروازه باز شد شما فکر میکنید چه کسی در را باز کرد؟؟؟؟

شدت نور بود که این دروازه بزرگ را به رویم باز کرد داخل شدم همانطور که جلو و جلوتر میرفتم قلبم آرام تر می شد درختی قوی و تنومند نگین آن سرزمین بود اما آن درخت مانند درخت زمین نبود!!! می پرسید پس چگونه بود؟؟؟

درختی عجیب دوست داشتنی که ریشه هایش به زمین حاصلخیز چنگ زده بود و از آبی زلال و نوری شفابخش تغذیه می شد وقتی به آن می نگریستم تمام اعضا و جوارح داخل آن را می دیدم .

وقتی به ریشه نگاه می کردم او را کاملاً با تمام جزئیات می‌دیدم ساقه، شاخه ها، درختی بی عیب و نقص بود اما محصول این درخت توانمند چه بود ؟

بیشتر و بیشتر حیرت زده شده بودم می پرسید چرا؟؟؟

هیچ محصولی به مانند این درخت ندیده بودم چقدر زیبا و ارزشمند و متفاوت

درختی که هر روز تنومند تر میشد هر روز ریشه هایش محکم و محکم تر میشد درختی که هر روز محصول داشت محصول آن عشق، ایمان، شور، هدف، راستی ،صداقت، اخلاص نیت پاک اراده همت انرژی نیرو قوت قدرت شدن ها ممکن ها شادی خوشبختی، آرامش ،روشنایی ،نور ،شجاعت ،آگاهی، شعور و فهم میوه این درخت بود با دیدن آن نیروی عظیمی من رو ناخودآگاه به سجده درآورد و اشک از چشمانم سرازیر شد در آن لحظه جواب سوالی که چندین سال منتظر آن بودم را دریافتم آن درخت تنومند ندا میداد که این تویی به ناگاه سراسر وجودم به سپاسگزاری از اون نیروی برتر آن سازنده و فرستنده من در زمین گویاو روان شد.heart

حالا تو بگو که تو کیستی؟ آن سرزمین ،سرزمین خودشناسی عمیق است آن درخت مثال توست آن تویی و محصول آن ارزش هایی است کهسازنده ی تودروجودت نهادینه  کرده است تو بالاترین ،شریف ترین ،عزیزترین جایگاه را در عالم هستی داری جانشین خدا بر روی زمینی از هرچه خیر هست ،بهترین هست در عالم ، بهترینش در وجود تو نهادینه شده است خودت را بشناس تا.......

 

 

 

  • افسانه بنیان